در روزهای گذشته خبری دردناک و تاسف آور قلب مردم غیور ایران اسلامی را به درد آورده است و آن کشته شدن یک هموطن در شهر سبزوار به دست دو تن از اراذل و اوباش خیابانی که برای نوامیس مردم مزاحمت ایجاد می کردند .
مسئله ای که اگر به صورت موشکافانه به آن نگاه کنیم بیشتر به چالشی که در اثر شعارهایی فریبنده همچون زن زندگی آزادی در کشور رایج شده بود، پی خواهیم برد چرا که متاسفانه با گسترش رفتارهای هنجارشکنانه در جامعه، این اراذل و اوباش هستند که جای جولان دادن بیشتری پیدا می کنند و باید گفت خریدار واقعی شعارهایی اینچنین نیز همین دسته افراد هستند.
زن ، زندگی ، آزادی؛ شعاری که هنجارشکنی را برای عده ای آسان کرد تا جایی که حتی چهره های به اصطلاح سلیبریتی هم در دام این تبلیغات افتاده اند .
اما نتیجه چه بود ؟
کاسبان فتنه گری که با شعارهای پوشالی به حریم خانواده و کرامت زن یورش برده اند ، ساحت بلند معنای آزادی را هم آلوده کرده اند . آزادی و آزادگی که معنای آن شهامت ایستادن در برابر بی عدالتی و کج روی هاست به ابتذال کشانده و آن را به پوشش های غیر متعارف ، روابط غیر متعارف و رفتارهای هنجار شکنانه ترجمه کرده اند .
ارازل و اوباشی که دیروز در خیابان ها برای شعارهای دشمنان بذر فتنه در خیابان می کاشتند ، حالا در حال درو کردن حاصل کار خود هستند و گویا خود را مالک نوامیس مردم فرض می کنند .
اما مگر ممکن است هر پدر ایرانی که تمام فرزندان ایران را مانند فرزند خود می داند ، بی تفاوت از کنار تعرض و بی حرمتی به دختران این سرزمین بگذرد ؟ حادثه ای که در سبزوار رخ داد نشان دهنده زنده و پویا بودن ارزش های ایرانی – اسلامی ما ایرانیان در رابطه با مساله ی عفاف و سلامت فرزندان ایران ، به ویژه دختران این سرزمین است .
حالا باید دید مدعیان آزادی کجا هستند ؟ آنهایی که ماه ها جنجال برای سناریو های ساختگی خود به راه می انداختند ، درباره ی پدری که برای حفظ حرمت دختران ایرانی در برابر اراذل و اوباش جان خود را از دست می دهد چه می گویند ؟ لالند
