به گزارش پایگاه خبری تحلیلی کُردتودی، روناک زمانی متولد بهمن ۱۳۶۱در شهر سنندج؛ کوهنوردی که نام خود را بهعنوان اولین کوهنورد بانوی کردستانی فاتح قله ۷ هزار متری به ثبت رساند.
۱۴ ساله بود که کوهنوردی را از گروه کژوان آغاز کرد آن هم به واسطه رؤیت یک آگهی پیادهروی تا روستای باباریز سنندج.
نقش مربی دارای جاذبه را خانم مرادسلیمی سرپرست این گروه به خوبی ایفا کرد و همین امر موجب شد تا وی علاقمند به طبیعت گردی و کوهنوردی گردد.
هر چند در ورزشهایی همچون تنیس روی میز، والیبال و کیک بوکسینگ فعالیت داشت اما در نهایت قدم نهادن بر پیکر سخت و بیجان سنگها و رسیدن به قلههای دشوار را انتخاب و کوهنوردی را به صورت حرفهای ادامه داد.
دهم مرداد امسال خبری از دل جامعه کوهنوردی استان بروز کرد و آن هم مراسم استقبال از روناک زمانی فاتح قله ۷ هزار متری خانتنگری بود!
معمولاً در گذشته رسم بود برای کوهنوردان کردستانی که به چنین صعودهای مهمی اعزام میشدند مراسم بدرقه برگزار میکردند اما خانم زمانی تصمیم گرفت در سکوت کامل خبری این صعود را انجام دهد و نام خود را بهعنوان اولین بانوی کردستانی که بر فراز قلهای بیشتر از ۷ هزار متر ارتفاع را صعود کرده است، ثبت کند.
البته در میانه گفتگو متوجه شدم که این بانوی کوهنورد سنندجی اصولاً از بیان برنامه های آینده و هدفهایی که در ورزش دارد فاصله بگیرد و همواره شگفتانهای برای جامعه مخاطب خود داشته باشد، لذا چندان اصراری بر بیان آینده کوهنوردی وی نداشتیم.
اصولاً گفتگو با کوهنوردانی که درس ایستادگی، بردباری و استقامت را در کنار بخشش، صفا و صمیمیت را از کوه میآموزند بسیار دلچسب است و این مهم با بیان جزئیاتی از نحوه صعود و تلاشهایی که داشتند برای ما و مخاطب جذابتر خواهد بود
اولین کوه مهمی را که صعود کردید به یاد دارید؟
توچال اولین کوه خارج از استان بود که صعود کردم و سال ۷۸ در یک صعود سراسری برای اولین بار دماوند را فتح کردم. به همراه گروه کژوان تمرینات خود را ادامه دادم تا اینکه خانم مرادسلیمی به خارج از ایران رفتند و گروه منحل شد ما مجبور شدیم از سال ۸۳ به صورت انفرادی تمرینات خود را ادامه بدهیم. شاخصترین صعودهایی که داشتهام دو مرحله صعود زمستانی دماوند و صعود زمستانی به الوند، توچال و دو صعود یک روزه به دماوند بوده است.
چه دورههایی را در رشته کوهنوردی طی کردید؟
اولین دوره سنگ نوردی بود که سال ۷۹ با مدرسی آقای ناصر محمدی حضور داشتم و جزء اولین تیم سنگنوردی بانوان استان بودم که در مسابقات قهرمانی کشور شرکت کردم بعد از آن دورههای برف و یخ، آبشار یخی و در کل اکثر دورههای مورد نیاز را گذراندم.
نحوه تمرینات شما چگونه است؟
همیشه سعی کردم خود را آماده نگاه دارم و در ۲۰ سال گذشته کمتر پیش آمده را روزی تمرین نداشته باشم و غیر از کوهنوردی دوومیدانی، تمرینات با وزنه و قدرتی استقامتی را انجام میدادم.
چرا خانتنگری را برای صعود انتخاب کردهاید؟
حدود چهار سال قبل در یک صعود زمستانی به دماوند با یک گروه مازندرانی آشنا شدم و با آنها در ارتباط بودم، اوایل سال گذشته عنوان کردند در تدارک برنامهریزی برای صعود به خانتانگری هستند از من خواستند تمرینات خود را برای این برنامه شروع کنم، من هم تمرینات را در کوههای استان کردستان به صورت انفرادی دنبال کردم تا اینکه دو هفته قبل از برنامه اصلی به خاطر هم هوایی دو شب مانی در دماوند و قله شاه البرز داشتیم، معمولاً کسانی که دماوند را صعود کرده باشند بعد از آن یک قله ۶ هزار متری را انتخاب میکنند، اما من کوه بالای ۷ هزار و کاملاً فنی را انتخاب کردم از کمپ ۳ به بعد یخچال است و یخ نوردی و کار با طناب دارد.
تمرینات سختی را برای صعود انجام دادم ولی گاهی در حین برنامه موقعیتهایی پیش میآمد که آدم احساس میکند با مرگ فاصله کمی دارد به عنوان مثال از کمپ ۳ به ۲ از داخل یخچالی عبور میکنید که هر لحظه امکان بهمن دارد که این چالشها برای من خیلی سخت و شیرین بود در کنار آن من اولین بانویی بودم که امسال به خانتانگری صعود کردم این در شرایط بود که باید پا به پای بقیه اعضای تیم حرکت میکردم.
صعود به خانتانگری چند روز طول کشید؟
ما ۱۳ روز در منطقه بودیم چون چند روز هوا مساعد نبود و چند روز هم به دلیل شرایط جوی فقط تا ظهر میتوانسیم برنامه را ادامه دهیم به ناچار در چادر میماندیم تا روز بعد و چون اولین تیمی بودیم که در منطقه حضور پیدا کرده بودیم ثابت گذاریها همزمان با ما بود به همین خاطر در مسیر قله ۵ ساعت منتظر شدیم.
برای این برنامه چقدر هزینه کردید؟
این صعود حدود ۳۰۰ میلیون تومان هزینه داشت که یک سری هزینه ها از جمله ویزا، بلیت هواپیما و تجهیزات توسط آن گروه مازندرانی تأمین شد و حدود ۲۲۰ میلیون تومان هم توسط خودم پرداخت شد.
چه دلیل و انگیزه
ای باعث شده که شما این همه سختی، فشار تمرینات و هزینه را متحمل شوید؟
هر چند کردستان یک منطقه کوهستانی است اما از لحاظ کوهنوردی بخش بانوان در رتبه پایین کشوری قرار داریم، به چند نفر از بانوان کوهنورد کردستانی که توان مالی داشتند پیشنهاد کردم با هم یک صعود بینالمللی داشته باشیم که به الگو و انگیزه ای برای بانوان استان تبدیل شد، متأسفانه از این پیشنهاد من استقبال نکردند و تصمیم گرفتم خود به تنهایی این کار را انجام دهم به عنوان اولین بانوی کردستانی یک قله بالای هفت هزار متر را صعود کردم.
به نظر شما که نایب رئیس هیأت کوهنوردی بانوان هستید، وضعیت این رشته در کردستان چگونه است؟
در بحث ورزش قهرمانی بخش بانوان جزء استانهای آخر کشور هستیم چون کوهنوردی رشته ای سخت و گران از نظر تجهیزات است بانوان کردستانی کمتر رغبت میکنند صعود های بالای ۵ هزار و بینا مللی داشته باشند که نبود اسپانسر سدی محکم در توسعه بخش بانوان است. اما در بخش ورزش همگانی در زمان شیوع ویروس کرونا تعداد علاقمندان به کوه بیشتر شد که این افزایش شامل بخش بانوان هم شد و در کنار آن هم با توجه به طبیعت بسیار زیبای کردستان گرایش به کوهنوردی هم زیاد است به خصوص در حوزه کوهپیمایی که توسط گروه ها و باشگاهها اجرا میشود. اما در بحث آموزش بانوان با تلاش باشگاه ها و همکاری هیأت موفق عمل کردهایم به نحوی که تعداد مربیان بانوان افرایش پیدا کرده است با توجه به پتانسیل منطقه به آینده کوهنوردی بانوان امیدوار هستیم.
الگوی شما در کوهنوردی چه کسی است؟
سید واسع سید موسوی که واقعاً اعجوبه ای در کوهنوردی هست که سال ۹۴ یک رکورد جالب در خانتنگری از خود به جا گذاشتهاند و فاصله کمپ ۳ تا قله را مسیری که معمولاً ۹ تا ۱۲ ساعت زمان میبرد در ۵ ساعت و نیم طی کردهاند آن هم به صورت انفرادی! قبل از اینکه به خانتانگری بروم با وی مشورت کردم از راهکارهای او استفاده کردم. در بخش بانوان هم خانم مرادسلیمی الگو من در بحث ورزش و اخلاق هستند چون زمانی که من کوهنوردی را شروع کردم با هزینه وی در دوره ها و برنامه ها شرکت میکردم و من هم سعی میکنم راه او را ادامه دهم و همین کار را در حق بانوان انجام دهم.
از خاطرات تلخ و شیرین کوهنوردی بگویید؟
شیرینترین خاطره من زمانی بود که بر روی قله ۷ هزار متری خانتانگری ایستاده بودم و حالم مساعد بود چون قبل از آن استرس داشتم که آیا میتوانم صعود کنم یا نه ؟ اما من هیچ خاطره تلخی از کوهنوردی را به یاد ندارم چون اگر ناراحتی و سختی در زندگی هم داشتم در کوه همیشه آرام شدهام.
برنامه آینده شما چیست؟
برنامههایی در ذهن دارم اما اجازه دهید فعلاً بیان نکنم. برای صعود به خانتانگری هم تا آخرین روزها کسی از برنامه من خبر نداشت چون کسی از نحوه تمرینات من اطلاع ندارد که اگر خبردار میشدند شاید صحبتهای آنان بر روی من تأثیر منفی میگذاشت و من را پشیمان میکردند به هر حال آرزوی شخصی من صعود به بام دنیا «اورست» است.
چه توصیه ای برای بانوان دارید؟
کوهنوردی رشته ای است که آدم را سخت کوش میکند و تحمل را افزایش میدهد و در کنار آن کوه آدم را شاد و سرحال نگاه میدارد و چون آمار افسردگی در بانوان بیشتر است من پیشنهاد میکنم کوه روی را انتخاب کنند و بعد از آن با شناسایی توانمندهای خود به بخش قهرمانی و حرفهای هم ورود پیدا کنند و برنامه ای برای یک صعود شاخص حداقل در داخل کشور داشته باشند. هیأت هم یک تیم هیمالیانوردی برای بانوان تشکیل داده است که برای یک صعود زمستانی آماده میشوند.
سخن پایانی…
زمانی که به سنندج برگشتم مراسم استقبالی تدارکات دیده بودند که گروه ها، باشگاه ها و افراد زیادی حضور داشتند من انتظار چنین برنامهای را نداشتم از همه کسانی که حضور داشتند همچنین از رئیس هیأت کوهنوردی استان و سنندج تشکر و قدردانی میکنم و امیدوارم این کار من باعث شده باشد تعداد دیگری از بانوان به فکر چنین صعودهای باشند و این راه ادامه داشته باشد.
گفتگو از فرهاد شیری
انتهای پیام/